سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چون پاسخها فراوان و پریشان شود، پاسخ درست پنهان ماند . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :5
بازدید دیروز :4
کل بازدید :8444
تعداد کل یاداشته ها : 13
103/2/9
4:37 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
F_N[4]

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
بهمن 92[12]
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بابا.. بابا.. بابا... عناوین یادداشتها[13]

امام صادق(ع) فرمودند: 

تا زمانی که دو مسلمان با هم قهر هستند شیطان شادمان است.

کافی ج2ص346


  
  

 

به نام خدا

 

جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی مودبانه گفت:

- ببخشید آقا! من میتونم یکم به خانم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟یعنی چی؟

مرد که اصلاً توقع چنین حرفی رو  نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا پرید و میان بازار و جمعیت، یقه جوان رو گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد:عصبانی شدم!

- مردیک? عوضی، مگه خودت ناموس نداری...؟ خجالت نمیکشی؟؟دعوا

اما جوان،خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی بشه و واکنشی نشون بده، همان طور مودبانهه و متین ادامه داد..

- خیلی عذر میخوام؛ فکر نمیکردم این همه عصبی و غیرتی بشین! دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه میکنن و لذت میبرن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم، که نامردی نکرده باشم...!گیج شدم

حالا هم یقه مو ول کنین! از خیرش گذشتم!!

مرد خشکش زد... همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد...وااااای

   

 

نظر بدین؟


گل تقدیم شماگل تقدیم شمااللهم عجل لولیک الفرج گل تقدیم شماگل تقدیم شما

 


  
  

 

 

رسول اکرم (ص)فرمودند:

می خواهید به شما چیزی یاد بدهم که اگر به آن عمل کنید به اندازه ی مشرق تا مغرب شیطان از شما دور می شود؟

عرض کردند:بله یا رسول الله،حضرت فرمودند:روزه،چهره شیطان را سیاه می کند.صدقه،کمرش را می شکند.استغفار،بند دلش را پاره می کند.

و دوستی برای خداو همدستی و همیاری در کار خیر و مواظبت بر عمل صالح و نیک دنباله اش را بریده و پشتش را قطع می نماید.  

 

  بحارالانوار ،ج60،ص261

التماس دعا 

 


  
  

 

به نام خدا

فاطمه نام تمام دختران ایران است...

سالهای هجری را ورق بزن...

تاریخ چه با شتاب ورق می خورد تا خور را به میلاد خورشیدی ترین ستاره برساند...به میلاد معصوم ترین فاطمه جهان...و مگر میتوان نام فاطمه را بی علی(ع)آورد؟از همان ازل...از همان روز میلاد عشق،فاطمه همراه علی بوده است و فرمانده یاوران علی!

تاریخ ورق می خورد..

سال های هجری تاریک اند و مغموم!چند خورشید پس از خورشیدغدیر بر مدینه تابیده و در ظلمت جهل رو به غروب رفته است؟

هلال ذیقعده نه در آسمان که در خانه موسی بن جعفر است امسال!بیست وپنج سال بعد از تولد ستاره ی هشتم...25سال حضور علی بن موسی(ع)فاطمه ی معصومی را می طلبدکه در سال های ولایت همراهی اش کند.سال 173هجری است!نجمه خاتون(س)ماه پاره ای به دنیا می آورد و این هلال روشن مرهمی است بر زخم های پدر و امیدی است در نگاه برادر!عمر کودکی زود می گذرد،فاطمه معصومه(س)پس از شهادت غریبانه پدر،کنار برادر می ایستد و از او تعلیم می یابد تا ولی خویش را همراهی نماید...

و علی در غبار حکومت عباسی و در سایه سار  ظلمت هارون الرشید است که امانت امامت از پدر می گیرد تا هشتمین امید باشد... فاطمه باز کنار علی ایستاده است!چه تفاوتی دارد؟؟؟کدام سال هجری است؟!معصومه (س)همان فاطمه است جز این که زمان کمی رنگ کهنگی گرفته است و علی بن موسی الرضا(ع)ولی زمان اوست!بانوی معصوم آسمان،در دامان برادر جرعه جرعه معرفت می نوشد و جانش پذیرای پیام های روشن ولی خویش است...او در کنار علی بن موسی الرضا،به چنان مقامی می رسد که دیگر کسی همتای او نیست تا بانو معصومه(س)زندگانی خویش را با او قسمت کند...در آسمان نگاه این خواهر  و برادر عشق موج می زند و این عشق از جنس همان هایی است که میان نگاه بانو زینب و سالار غریبش بود... ارادتی خواهرانه که تا کربلا و سرخی غروب ولی زمان را یاری خواهد کرد!حکومت ظالمانه عباسی از هارون الرشید به مامون می رسد و جهل پرده بر عقل مردم کشیده است که نمی بیند مسند ولیعهدی که مامون به مولایشان پیشنهاد میکند،همان قتلگاه است...قتلگاهی به سرخی کربلا و غربتی به وسعت غریبانگی شب های تنهایی علی!خواهر خورشید که در دامان برادر فتنه ها را خوب شناخته و بصیرت آموخته است در پی علی زمان خویش از مدینه به بهانه دلتنگی سمت برادر روانه میشود...

وباز...فاطمه نام تمام دختران سر زمین من است!

نام من،        نام تو!         نام همه ما!

اینک سال های هجری،شمسی شده اند اما باز علی تنهاست!وجز فاطمه ها چه کسی او را یاری خواهد داد؟!علی را چه قدر می شناسی فاطمه ی زمانه ام؟!ولی زمان من و تو ازآن قاب ساده بار ها چون پدری مهربان برایمان دست تکان داده است...چند بار نگاهش را از قاب تلوزیون خانه تان دیده ای و رد شده ای که رها کن ای پیرمرد را؟!چند بار پای حرف های سید علی نشسته ای تا از او فاطمه بودن بیاموزی؟!بیا و این روز ها تو«فاطمه»باش.بیا خطبه ای از سر معرفت مولایت بخوان بر این خلق فراموشکار که علم وعمل را به باد فراموشی سپرده اند...بیا و بر زخم های سیدمان مرهم بگذار...تو«فاطمه»باش و از غبار تحریم ها نگاه بصیرت را بر اوج بدوز...بر سبزترین آینده!تو«فاطمه»باش و کم نیاور در این عرصه ای که تنگ شده است!بیا و در میدان نبرد حق و باطل علمانه و عاشقانه بایست...فاطمه معصومم!


 


  
  

ازدواج را جدی بگیریم!!!

پیامبر نور و رحمت حضرت محمد(ص) فرمودند: در اسلام بنایی محبوب تر و با ارزش تر از ازدواج نزد خداوند عزوجل بر پا نشد.

و همچنین می فرمایند: کسی که دوست داشته باشد خدا را طاهر و پاک شده ملاقات کند،باید ازدواج کند.

 و نیز می فرمایند: در های آسمان در چهار موقعیت به رحمت گشوده می شود؛هنگام بارش باران ،هنگام نگاه کردن فرزند به صورت پدر و مادر،هنگام باز شدن درب کعبه  و هنگام ازدواج.1

و آنان که تصمیم به ازدواج ندارند بدانند که:

پیامبر(ص) فرمودند:ازدواج سنت من است،پس هر که از سنت من روی گرداند از من نیست.2


آنان که تصمیم به ازدواج دارند ولی امکان ازدواج ندارند،در ذهن شریفشان داشته باشند:

و کسانی که امکانی برای ازدواج نمی یابند،باید پاکدامنی پیشه کنند تا خداوند از فضل خود آنان را بی نیاز گرداند.3


منابع:

1)بحارالانوارج103ص220تا222

2)بحارالانوارج103ص220

3)سوره نور آیه33

ادامه دارد...


  
  
<      1   2   3      >